دانلود آهنگ کندن فرشاد + متن آهنگ
پخش انلاین اهنگ
Play music online
دانلود آهنگ کندن فرشاد + متن آهنگ
دانلود آهنگ کندن فرشاد | آهنگ کندن فرشاد | آهنگ فرشاد کندن | دانلود آهنگ کندن از فرشاد
Download the song Kandan by Farshad | Song Kandan by Farshad | Farshad Song Kandan | Kandan Song
متن آهنگ کندن فرشاد
جنگی در من خونریزی
دستوری در من سرپیچی
حرفی در من سرریزی
حسی در من فریاد می کنه
تبی در من سوزان
هر نسیمی در من طوفان
ناچار عمیق تر میشی وقتی
شَکی در تو باد می کنه
از روزمرگی گامِ فراتر
فهمِ دروغِ فشارِ برابر
چشمی واسه نگاه به سراسر
آخر به اول اول به آخر
هیچ میونبری تسکین نیست
وقتی که می افتم به دامِ تلاشم
مگه روزگار چیزی بهم میده اگه حتی برقصم به سازِ هراسم؟
شکمِ گرسنه فکر رو میکُشه و فکرِ سیرها گرسنه ها رو
این چرخه ی منحوسه که تمیز میده
همه ی این غلطها از درسته ها رو
من خودم رفتم و دیدم که خیلی چیزها میمیرن بعدِ هر بن بست
عقربه ها رو عقبی نچرخون که میزنه هنوز هم نبضِ هر فرصت
رد میشم از پوچی ولی نه با فراموشی
اضطراب و رنج و ملال
ادامه داره این هم آغوشی
اینطوری درمیام هر دفعه از خاموشی
حتی وقتی هر دفعه باخته
من از نیروم تخلیه نمیشم
سر و تهِ من رو نمیشه مقرر کرد
من تعریف میشم تو دستی که نمیدم
من زیرِ پایِ خالی رو دیدم و سرمایِ چرکِ نداری رو دیدم
جایی که ساختار به قهقرا میرفت
خراب نشدم تا خرابی رو دیدم
عنکبوتِ ترس تار می تنید
باز میخرید حکومتِ سکوت زمان ولی
تا به رخ نماییِ خودِ مرگ
ما وجود داریم پس جار میزنیم
می شم کَنده
از نکندن
هوا میخواد بیاد نفسم کم
می شم کَنده
از نکندن
خودم نباشم خبرم هست
می شم کَنده
از نکندن
وقتی که پُل و ارتباط کذبه
صدبار رفتم رو به پایان
همین می شد ابتداش قصه
من گوشه گیر نیستم فقط دیگه وسطی نمونده
گاهی حس می کنم همه مُردیم
ولی جسدی نمونده
غلت میخوریم روی سودِ هم
سود اندامِ اخلاق رو میبُره
تن نده به اون بلندگویی که هر روز هر روز حرفهات رو میکُشه
نمیشم تهنشین نمی کنم نشست
تهِ این لیوانِ پست
میمونم خودم از قصد
تا وقتی دروغِ عقیده زیر آرایش هست
بهم میگن وحشی توی شعرشون شوقهای شَیاد
معشوقه کجاست تو شهرِ عُشاقِ اشیاء؟
بیرون از این لیوان غوغایِ فرداست
صورتی درونم مشت میخوره
وقتی که زندگی بهم پشت میکنه
من به دنبال خودم میرم هر چقدر که تند میدوئه
وجود رو به جرمِ رشد میجوئه
اسیدی که نبودن رو شکر می کنه
می مونم دور از آغشتگی که به آهستگی من رو خُرد می کنه
ایستادم تو رو تخریب تهدید اومد بعدِ تهدید
حتی توی فرطِ قحطی راه داشت که با تمجید فَربه تر شیم
ولی هر شکستی یعنی نقضِ تسلیم
تاریخِ خودم رو ساختم جای جعلِ تقویم
میخوابم رو سیاهی اگه مُده تختِ رنگی
میسازم صحنه ی خودم رو
تا نشم به سودِ صدتا صحنه تقسیم
همینه نقشِ تصمیم
شدم عوض ولی نه به نفعِ وضعیت تا
که به جهان کنم تغییر تقدیم
نه از دست دادم با ژرفِ تسلیت
نه به دست میارم با طرحِ تبریک
زندگی بودن بود نه نمودن
آغوشم بازه به کُلیتش
نه به جاییش که دوست دارم سرِ سوزن
می شم کَنده
از نکندن
هوا میخواد بیاد نفسم کم
می شم کَنده
از نکندن
خودم نباشم خبرم هست
می شم کَنده
از نکندن
وقتی که پُل و ارتباط کذبه
صدبار رفتم رو به پایان
همین می شد ابتداش قصه