علیرضا پهلوی
علیرضا پهلوی (Alireza Pahlavi) در تاریخ 8 اردیبهشت 1345 (April 28, 1966) در تهران متولد شد. او سومین فرزند محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران و فرح دیبا آخرین شهبانوی ایران بود. علیرضا در کاخ نیاوران در فضای درباری و اشرافی آن دوران بزرگ شد. اما کودکی او همزمان با ناآرامی های سیاسی ایران بود که در نهایت به سقوط حکومت پهلوی در سال 1979 انجامید.
علیرضا پهلوی

تولد | 12 فروردین 1301 |
---|---|
مرگ | 25 مهر 1333 (32سال) |
همسر | کریستین شولوسکی |
فرزند(ان) | علی پاتریک پهلوی و کریستیان پهلوی (فرزند خوانده) |
مادر | تاجالملوک آیرملو |
پدر | رضا شاه |
پس از پیروزی انقلاب اسلامی خانواده پهلوی ایران را ترک کردند. علیرضا نیز همراه خانواده ابتدا به مصر رفت و سپس به ایالات متحده مهاجرت کرد. دوران نوجوانی او در غربت و تبعید سپری شد تجربه ای که تأثیر عمیقی بر زندگی و روحیه اش گذاشت.
تحصیلات علیرضا پهلوی
علیرضا تحصیلات ابتدایی را در نیویورک در مدرسه Saint David’s School آغاز کرد و سپس وارد دبیرستان Mt Greylock Regional High School در ویلیامزتاون ماساچوست شد. او در ادامه در دانشگاه Princeton در رشته موسیقی تحصیل کرد و موفق به دریافت مدرک کارشناسی شد.
پس از آن تحصیلاتش را در رشته ایران شناسی در دانشگاه Columbia ادامه داد و مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد. علیرضا علاقه زیادی به تاریخ و زبان های باستانی ایران داشت و به همین دلیل برای مقطع دکترا وارد دانشگاه Harvard شد. موضوع پایان نامه او درباره متون کهن فارسی پیش از اسلام بود اما این پایان نامه هیچ گاه تکمیل نشد.
علایق شخصی و شخصیت فرهنگی علیرضا پهلوی
علیرضا پهلوی شخصیتی آرام فرهنگی و درون گرا داشت. او علاقه مند به موسیقی سنتی ایرانی شعر فارسی تاریخ باستان و زبان شناسی بود. از جمله سرگرمی های او می توان به نواختن فلوت مطالعه متون کهن فارسی غواصی چتربازی و پرواز اشاره کرد. گفته می شود علیرضا مهارت خوبی در اجرای قطعات موسیقی سنتی ایرانی داشت.
برخلاف انتظار عمومی از فردی با پیش زمینه سلطنتی علیرضا بیشتر به مطالعه و هنر علاقه داشت تا قدرت و سیاست. او با روحیه ای پژوهش محور دوران تحصیل خود را با تمرکز بر ایران شناسی و زبان های ایرانی باستانی گذراند.
زندگی در تبعید و چالش های روحی علیرضا پهلوی
زندگی در تبعید برای علیرضا سخت و پرتنش بود. پس از انقلاب او و خانواده اش با چالش های روانی متعددی روبه رو شدند. علیرضا هرگز نتوانست با غربت و از دست دادن هویت ملی کنار بیاید. به گفته نزدیکانش او از دوران نوجوانی دچار افسردگی بود.
مرگ خواهرش لیلا پهلوی در سال 2001 تأثیر عمیقی بر روان او گذاشت. لیلا نیز به دلیل افسردگی شدید دست به خودکشی زد. پس از این حادثه حال روحی علیرضا وخیم تر شد. اطرافیان از وضعیت روانی او ابراز نگرانی می کردند. علیرضا مدتی را در انزوا سپری کرد و از جمع فاصله گرفت.
مرگ علیرضا پهلوی
در تاریخ 14 دی 1389 (January 4, 2011) علیرضا پهلوی در خانه اش واقع در منطقه South End شهر بوستون ایالات متحده آمریکا با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد. او در زمان مرگ 44 سال داشت.
جسد او توسط یکی از کارکنان خانه پیدا شد. پلیس مرگ او را خودکشی اعلام کرد. پس از این اتفاق بیانیه ای از سوی خانواده پهلوی منتشر شد که در آن آمده بود “علیرضا مانند میلیون ها جوان ایرانی از آنچه بر میهنش می گذرد رنج می برد.”
گزارش ها حاکی از آن بود که علیرضا وصیت کرده بود پیکرش سوزانده شود و خاکسترش در دریای خزر جایی که همواره به آن عشق می ورزید پخش شود. این وصیت نامه نشانه ای از پیوند عمیق او با ایران بود علی رغم سال ها زندگی در غربت.
جایگاه علیرضا پهلوی در سلسله پهلوی
اگرچه علیرضا پهلوی هیچ گاه به طور رسمی فعالیت سیاسی نداشت اما طبق قانون اساسی مشروطه پس از برادر بزرگ ترش رضا پهلوی دومین نفر در خط جانشینی سلطنت محسوب می شد. با این حال او هیچ گاه تمایلی به ایفای نقش سیاسی نداشت و ترجیح داد زندگی اش را صرف مطالعه پژوهش و موسیقی کند.
علیرضا هرگز در جمع سلطنت طلبان فعالیت محسوسی نداشت. او بارها عنوان کرده بود که دغدغه اصلی اش بازگشت به ایران فرهنگی است نه به ایران سیاسی. نگاه او به میهن بیشتر یک نگاه تاریخی و هنری بود تا سیاسی.
میراث فرهنگی و معنوی علیرضا پهلوی
علیرضا پهلوی نماینده نسلی از ایرانیان است که از سرزمین مادری جدا شدند و هرگز نتوانستند جایگزینی برای آن پیدا کنند. او نمونه ای از جوان ایرانی روشنفکر تحصیل کرده و در عین حال غمگین از سرنوشت میهنش بود. پژوهش های ناتمام او درباره متون کهن فارسی می توانست سهمی ارزشمند در شناخت بیشتر ایران باستان ایفا کند.
اگرچه آثار علمی علیرضا به طور رسمی منتشر نشدند اما خاطره ی ذهن خلاق و کنجکاو او همچنان در میان علاقه مندان به فرهنگ و تاریخ ایران باقی ست. مرگ او همچون مرگ لیلا پهلوی یکی از نمادهای تلخ تراژدی نسل تبعیدی پهلوی و تأثیرات درازمدت مهاجرت ناخواسته بود.
تأملی بر زندگی و مرگ علیرضا پهلوی
علیرضا پهلوی را نمی توان صرفاً به عنوان یک شاهزاده در تبعید شناخت. او بیشتر یک انسان دغدغه مند جست وجوگر و عاشق ایران بود. در دنیایی پر از سیاست قدرت و منافع علیرضا مسیری متفاوت را انتخاب کرد مسیری که به جای تریبون های سیاسی به کلاس های درس و کنسرت های خصوصی ختم می شد.
او هرگز با نقش سنتی یک عضو خاندان سلطنتی همذات پنداری نکرد. دغدغه اش نه تاج و تخت که زبان و تاریخ و فرهنگ ایرانی بود. شاید مرگ او همچون زندگی اش نماد یک اندوه عمیق تاریخی باشد اندوهی که در دل بسیاری از مهاجران ایرانی نیز طنین دارد.
علیرضا پهلوی
علیرضا پهلوی فراتر از یک نام در شجره نامه سلطنتی شخصیتی فرهنگی و تراژیک در تاریخ معاصر ایران است. او با تمام توان تلاش کرد هویت خود را در میان جهان غرب و خاطرات شرق بازسازی کند تلاشی که ناتمام ماند. زندگی و مرگ او نشان دهنده چالش های عمیق نسل هایی است که میان گذشته پرافتخار و حال تبعیدی معلق مانده اند.
اگرچه علیرضا دیگر در میان ما نیست اما خاطرهٔ او به عنوان صدای آرام فرهنگ و تاریخ در حافظهٔ جمعی بسیاری از ایرانیان باقی خواهد ماند.
علیرضا پهلوی

تولد | 12 فروردین 1301 |
---|---|
مرگ | 25 مهر 1333 (32سال) |
همسر | کریستین شولوسکی |
فرزند(ان) | علی پاتریک پهلوی و کریستیان پهلوی (فرزند خوانده) |
مادر | تاجالملوک آیرملو |
پدر | رضا شاه |
اطلاعات مقاله
جدیدترین مقالات
جدیدترین بیوگرافی
جدیدترین موزیکها
جدیدترین فیلم و سریال
نظرات کاربران
هنوز نظری ثبت نشده است.